حجاب معانی بسیاری برای زنانی که آن را انتخاب میکنند دارد. حجاب برای من سیاسی، فمنیستی و قدرت بخش است. این بعد از حجاب به صورت فزایندهای برای بسیاری از زنان که حجاب را انتخاب میکنند، مهم است. و این شرم آور است که تنها عدهی کمی آن را میفهمند.
پایگاه خبری تحیلی زنانپرس: وقتی شما در مورد حجاب فکر میکنید، ذهنتان به سوی یک فمینیست نمیرود. در مورد ارتباط زنان با حجاب سوتفاهمهای بسیاری وجود دارد. عدهای البته، به دلایل دینی محجبه میشوند، اما افراد دیگری نیز وجود دارند که به دلایل فرهنگی حجاب میپوشند. این دلایل فرهنگی میتواند از یک تمایل به «دیده نشدن جسم» شروع شود و برسد به تمایل به «دیده شدن روح». چنان که میتواند حجاب در این معنا، در قالب ابزاری برای مفاهیمی نه در بنیانی که اسلام میاندیشد قرار گیرد. در جوامع امروزی، زنی که تمایل به «دیده نشدن و دیده شدن» دارد، داستان حجاب را با وجوب بیشتری برای خود میخواند. هرچند که روح او درگیر اعتقادات مذهبی هم نباشد.
نادیا تاکولیا در نشریهی گاردین مینویسد که چطور شرایط فرهنگی جامعهاش او را به حجاب نزدیک کرده است. «در جامعهای که ارزش زن به نظر میرسد که در فریبندگی جنسی آن متمرکز شده، برخی حجاب را به صراحت به عنوان بیانیهای فمنیستی برای ارائهی مدلی جایگزین در راستای توانمندسازی زنان مورد استفاده قرار میدهند. من یکی از آن زنان هستم. پوشیدن حجاب برای من از روی اجبار نبود. این چیزی بود که من به طور غیرمنتظره و اتفاقی با آن برخورد کردم، وقتی دانشجوی مقطع کارشناسی بودم و به مطالعهی ادبیات فمنیستی و داستان زندگی زنانی که در صنعت سکس مشغول بودند میپرداختم. از تبلیغات عطر و لباس گرفته تا عروسکهای کودکان، در واقع نیازی نیست که شما خیلی دور بروید، ترکیب زنان و جنسیت همه جا هست. مطمئن شدن از اینکه موهایم آراسته و چهرهام تابان است و تلاش برای به دست آوردن یک ظاهر کامل (که البته وجود ندارد) باعث میشود که بسیاری از ما در این رقابت زیبایی که در جامعه وجود دارد احساس یک گروگان را داشته باشیم.»
او خانوادهای مسلمان دارد ولی آنطور که خودش میگوید پایبند به اعتقادات دین خانوادهاش نیست و به گفتهی خودش تفکرات فمینیستی هم دارد. «من به طور ناخودآگاه تلاش کردم که از این مطالبات امتناع کنم، روزهایی که موهایم مرتب نبود کلاه میگذاشتم، برای جبران نداشتن آرایش از عینک آفتابی استفاده میکردم، برای پوشاندن ظاهرم لباس گشاد میپوشیدم. و این یک تلاش بیپایان و خسته کننده برای راضی نگه داشتن سایرین بود. مطمئنا حجاب تنها راه برای ابراز احساس سرخوردگی من نیست. اما میدانم که تفسیر ما از فرهنگ لیبرال این کشف را اگر تشویق نکند، میپذیرد، من تصمیم گرفتم آنچه را که جامعه از من انتظار دارد که انجام دهم رد کنم.»
تاکولیا در بارهی تصمیمش و سختیهایی انتخاب حجاب چنین مینویسد:
«این تصمیمی نیست که من یک شبه گرفته باشم. چندین ماه دردناک، جوانب مثبت و منفی این تصمیم را بررسی کردم. آیا برخورد دیگران با من تغییر خواهد کرد؟ آیا با داشتن روسری احساس گرما خواهم کرد؟ تمام این هزینه برای جلوگیری از نگاههای نادرست ممکن است؟
من بندرت در مورد این تصمیمم با دیگران بحث میکردم، من میخواستم که این تصمیم به خودم و تنها به خودم تعلق داشته باشد. مثل خیلی از زنان، ملاحظهی اصلی من تبعیضی بود که ممکن بود با آن روبه رو شوم. چیزهایی در مورد کار، مسائل اجتماعی، و اینکه دیگران بر اساس تعصبات موجود در مورد زنان مسلمان در مورد من قضاوت کنند (چون حالا من مانند آنها بودم)، بدون اینکه فرصتی برای شناخت من داشته باشند.»
نادیا تاکولیا تلاش میکند تا از ابزار حجاب به عنوان کنش در برابر جامعهای که با او به مثابهی امر جنسی برخورد میکند استفاده کند. چنان که حجاب در این وضعیت، تدعای کنندهی ابزاری برای پیگیری نگاههای فمینیستی تلقی میشود.
«اولین روزی که با حجاب بیرون آمدم، یک نفس عمیق کشیدم و تصمیم گرفتم نگرش من این باشد که من به آنچه شما فکر میکنید اهمیتی نمیدهم. واکنشهای مختلفی وجود داشت. یکی از دوستان با تمسخر گفت که من رسما یک بنیادگرا شدهام. خانواده با لفظ ماشاالله مرا زینت باران کردند، شاید تحت تاثیر این قرار گرفته بودند که حالا من مذهبیتر شدهام. بعضیها در کمال تعجب و سرگرمی اصلا پلک نمیزدند. من خوشحال بودم چرا که در نهایت باور کردم که لباس زن نباید تعیین کنندهی رفتار دیگران، قضاوت و احترام به او باشد.
این من هستم که به دنیا میگویم که زنانگی من در دسترس مصارف عمومی نیست. من آن را مدیریت میکنم، و نمیخواهم بخشی از سیستمی باشم که در آن زن را تقلیل میدهند و پست میکنند. در ورای آن، من یک انسان هستم، و میخواهم به این شناخته شوم. »
وی معتقد است که حجاب ذاتا امری اسلامی و مختص به مسلمانان نبوده و دیگران میتوانند بدون پذیرش دین اسلام، از حجاب به عنوان وسیلهای برای رسیدن به شادی استفاده کنند. وی نتیجهی استفاده از حجاب را فرحبخشی زندگیاش میداند:
«پوشیدن حجاب به من یک آگاهی جدید در این مورد ارائه داد. اگرچه ممکن است این نحوهی بیان من اسلامی به نظر برسد، و تجربههای من بعد معنوی داشته باشد، اما انحصار دینی بر توانمندسازی زنان ندارد. من جدا اعتقاد دارم زنان غیر مسلمان هم میتوانند در صورت انتخاب از حجاب استفاده کنند. انگیزههای من به صراحت سیاسی و تجربههایم انسانی بوده است.
نتیجه فرحبخش بوده است. در دنیایی که مانند دنیای ما متنوع و در حال تغییر است، حجاب معانی بسیاری برای زنانی که آن را انتخاب میکنند دارد. حجاب برای من سیاسی، فمنیستی و قدرت بخش است. این بعد از حجاب به صورت فزایندهای برای بسیاری از زنان که حجاب را انتخاب میکنند، مهم است. و این شرم آور است که تنها عدهی کمی آن را میفهمند.»
حجاب و پوشش به مصونیت زن در فضای اجتماعی و برای حفظ نظام خانواده و در نهایت حفظ شاکلهی اخلاقی اجتماع طرحریزی و واجب شده است و در قالبی که پیشنهاد شده در نهایت به نفع زنان خواهد. امری که در بسیاری از موارد مغفول میماند و باعث میشود که برخی در استفاده از پوشش و حجاب اسلامی اهمال ورزند. اتفاقی که در غرب در بارهی تعدی به زنان میافتد، یکی از نتایج عدم مراعات نظام مبتنی بر حیا، عفت و حجاب بوده و آمارهای وحشتناکی که نشانهای بر از هم پاشیدگی خانوادههاست، این امر را تایید میکند.
برچسبها: