زنان ایران | ||
وضعیت نامناسب زنان در غرب برخلاف دیدگاههای غالبنگاهی به تاریخ تمدن نشاندهنده آن است که غرب در رعایت حقوق زنان تاریخ سیاه و شرم آوری دارد. زن در زمان یونان باستان شبیه به افراد زندانی بود و از خواندن و سواد محروم بود و در فعالیتهای اجتماعی شرکت داده نمیشد. واقعیت غیر قابلانکاری وجود دارد و آن اینکه خشونت علیه زنان امری است جهانی و مربوط به فرهنگ، مذهب، طبقه و سن خاصی نیست؛ اما غرب در فضای تبلیغی همواره از سلاحی به نام حقوق بشر علیه جوامع دیگر بویژه جوامع اسلامی بهره جسته است و در این میان از اختلاف فرهنگی در حوزه نوع نگرش به «زن» به مثابه نقطه ضعف فرهنگ اسلامی یاد میکند. پژوهشگران علوم اجتماعی و اندیشمندان این حوزه در نقد نوع نگاه غرب همواره براین نکته اشاره داشتهاند که هیچ دلیلی برای پذیرش این مفروض که غرب و استانداردهای آن باید چونان ملاک سنجش حقوق بشر دانسته شود وجود ندارد. ضمن آنکه آمار و اطلاعات نشان میدهد وضعیت زنان در غرب به هیچ وجه وضعیت مناسبی نمیباشد. در میان ملاکهای قضاوت پیرامون وضعیت زنان میتوان به پدیده ناپسند و غیر انسانی خشونت علیه زنان اشاره نمود. نگاهی به بخشی از آمار موجود در این راستا آگاهیبخش خواهد بود. - براساس اداره آمار کانادا حدود نیمی از زنان کانادایی بالای 16 سال حداقل یک بار مورد آزار جنسی و یا جسمی قرار گرفتهاند که 45 درصد این آزارها از طرف آشنایان (مرد) بوده است. از هر چهار زن کانادایی، یک زن مورد آزار همسر یا دوست پسر خود قرار گرفته است. 63 درصد از این زنان بیش از یک بار از همسر یا دوست پسر کتک خوردهاند و از این عده، یک سوم ترس از دست دادن جان خود را گزارش دادهاند. در سال 1995، 25 درصد از زنانی که به پناهگاه (Shelter) مراجعه کردهاند، به مراقبتهای پزشکی (جهت جراحت) نیاز داشتهاند. زنانی که از همسر یا دوست پسر خود جدا شدهاند بیشتر در معرض خطر آزار قرار دارند. 62 درصد از مقتولان زن در سال 1987 میلادی در کانادا توسط شوهرانشان به قتل رسیدهاند. - به گفته سازمان عفو بین الملل خشونت در خانواده بیش از ابتلا به سرطان و تصادفات جادهای عامل مرگ یا معلولیت جسمانی زنان اروپایی در سنین 16 تا 44 سالگی است. - 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی شوهرانشان قرار میگیرند و 15 تا 20 درصد آنها به هنگام بارداری نیز مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و از هر 10 قربانی زن سه نفر توسط شوهر یا سایر مردان کشته شدهاند. - در انگلیس از هر 10 زن، هفت نفر در دوره زندگی شغلی دچار آزار جنسی میشوند. طبق آمارگیری در انگلستان41 درصد زنان 16 تا 30ساله از اینکه احتمالا مورد تجاوز قرار گیرند، همیشه و به طور دائم بسیار نگران هستند، بیش از 11 درصد از زنان انگلیسی به هر حال یک روزی از سال مورد تجاوز قرار خواهند گرفت. 4 درصد زنان از آژیرهای هشدار دهنده استفاده میکنند و 7 درصد از زنان کلاسهای دفاع از خود دیدهاند. بیش از 50 درصد زنان مقتول در کشور انگلستان، قربانی خشونت همسران خود هستند و خشونت خانگی در طی یکسال به نسبت 46 درصد رسید. علت یک سوم تا دو سوم طلاقها در انگلیس بر اثر بدرفتاریها و خشونتهای خانگی است که عامل اصلی آن نوشیدن مسکرات، سقوط و هبوط اخلاقی خانواده میباشد. پلیس انگلستان 100 هزار مکالمه را در سال مبنی بر شکایت خشونت و بدرفتاری همسران دریافت میکند، در حالی که اکثر آنها بعد از دهها بار کتکخوردن به پلیس مراجعه میکنند. - حدود 2 میلیون نفر از زنان فرانسوی در معرض ضرب و جرح هستند و این پدیده بنابر اظهارات پلیس فرانسه 10 درصد خانوادههای فرانسوی را در بر میگیرد. حکومت فرانسه اعلام کرد که عملیات آگاه سازی را برای منع این اعمال خشونت انجام خواهد داد تا دیگر خشونت امری طبیعی تلقی نشود. روزنامه فرانس سوار به نقل از پلیس فرانسه اعلام کرد: بیش از 92 درصد از زد و خوردهای میان همسران در شهرها رخ میدهد و 60 درصد شاکیان تلفنی، استمداد زنان پاریسی از پلیس پاریس به دلیل بدرفتاریهای همسرانشان است. زنانی که به جمعیت کمک به زنان مراجعه میکنند بین 25 تا 35 ساله هستند و اغلب خانه و خانواده خود را ترک کردهاند و دچار بیماری و اعتیاد به مشروبات شدهاند ولی تعداد کمی از آنها جرات میکنند که اعمال خشونت آمیز همسرانشان را رسوا نمایند زیرا از انتقام همسرانشان بیم دارند و یا میترسند. نویسنده فرانسوی «الکساندر دوما» وضعیت زنان فرانسوی را چنین تشبیه کرد: زنان به مانند ورقههای گوشت هستند که هر چه بیشتر آنها را بزنی با طراوتتر میشوند. - بر حسب یک تحقیق در مجموعه اتحادیه اروپا 95 درصد زنان اروپایی گرفتار خشونت همسرانشان هستند. خشونت علیه زنان اروپایی از سوی همسرانشان سبب شده که مسئولان نهادهای اتحادیه اروپا رسیدگی به آن را به عنوان موضوعی خصوصی بلکه به عنوان مسئله سیاسی و اجتماعی در اولویت ملی قرار د هند. مشابه آمارهایی این چنین هم در مورد سایر کشورهای اروپایی و غیر اروپایی وچود دارد. این امر حاکی از غیر ایدئولوژیکبودن پدیده خشونت علیه زنان است و حتی با شواهد آشکار میتوان مدعی شد که خانوادههای باورمند به آموزههای دینی به نحو عام بسیار کمتر از خانوادههای غیر مومن دچار این آسیب میشوند. اما ملاک سنجش خشونت علیه زنان چیست؟ در یک تحقیق شاخصهای انواع خشونت علیه زنان را به 8 گروه تقسیم بندی کردهاند شامل: 1) خشونتهای زبانی: به کار بردن کلمات رکیک و دشنام، بهانه گیری پی در پی، داد و فریاد و بداخلاقی و بیاحترامی، رفتار تحریک آمیز و دستورهای پی در پی، قهر و صحبت نکردن. 2و3) خشونت فیزیکی و روانی را به دو گروه تقسیم بندی میکنند: الف) گروه اول: شامل گاز گرفتن، گرفتن و بستن زندانی کردن، چنگ انداختن و کشیدن مو، اخراج از خانه، کتک کاری، محروم کردن از غذا…. ب) گروه دوم: لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیاء منزل… 4) خشونت جنسی: مجبورکردن به دیدن یا عکسهای خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی غیرمتعارف، مراعاتنکردن بهداشت زناشویی و خودداری از به کارگیری روشهای پیشگیری از بارداری، مجبورکردن زن به سقط جنین، اجبار زن به حاملگی ناخواسته. متهمکردن زن به بیمبادلاتی در مسائل ناموسی همچون داشتن روابط نامشروع، شک و بددلی. 5) خشونت اقتصادی: جلوگیری ازاستقلال مالی و دخل و تصرف در اموال شخصی آنها و یا ندادن خرجی خانه و پول کافی. 6) خشونت حقوقی: امتناع مرد از طلاق برخلاف اصرار زن به متارکه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن. 7و8) خشونتهای فکری و آموزشی: خشونتهای مربوط به ممانعت از رشد اجتماعی- ایجاد محدودیت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصیل، کاریابی و اشتغال. بررسی این شاخصها حاکی از آن است که هیچ بخشی از آن ارتباطی با آموزههای دینی نداشته و بالعکس عدم باورمندی به دین موجب تجری فرد به رفتارهایی میشود که در زمره شاخصهای خشونت علیه زنان است؛ چنانچه مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر به عنوان عامل زمینهساز بسیاری از رفتارهای خشونت زا معرفی شده است که اساسا توسط ادیان حرام شمرده شده است. نگاهی به تاریخ تمدن نشاندهنده آن است که غرب در رعایت حقوق زنان تاریخ سیاه و شرم آوری دارد. زن در زمان یونان باستان شبیه به افراد زندانی بود و از خواندن و سواد محروم بود و در فعالیتهای اجتماعی شرکت داده نمیشد. تنها وظیفه زن خدمت به مرد و به دنیا آوردن بچّه و پرستاری از آنها بود. اگر زنی بچّه زشتی را به دنیا میآورد، او را میکشتند و از بین میبردند. در یونان که نقطه افتخار تمدن غرب دانسته میشود؛ زن اسیر دست مرد بود و هنگام ازدواج میبایست یک توافقنامه را امضاء کند که نشانه تسلّط مرد بر او بود و به هیچ عنوان حق نداشت از شوهرش جدا شود، زیرا زن مانند کالایی بود که خرید و فروش میشد و هنگام مرگ شوهرش از او ارث نمیبرد. در کشور فرانسه که مردم آن بیش از همه ادعای رعایت حقوق بشر را داشته و در میان اروپاییان تا اندازهای متمدن خوانده میشدند در سال 1586 میلادی کنگرهای به عنوان حقیقت زن و وظیفه او در جامعه برگزار کردند که بعد از اتمام آن به این نتیجه رسیدند که زن را انسان حساب کنند، امّا همه اعضای شرکتکننده در کنگره به اتّفاق گفتند که زن تنها برای خدمتکردن به مرد آفریده شده است یا حتّی در قرن 17 میلادی در کشور اسپانیا، دختران حقّ ورود به دانشگاه را نداشتند. برای همین آنان مجبور میشدند خود را به شکل پسر دربیاورند تا بتوانند وارد دانشگاه شوند و هرگاه رازشان فاش میشد از دانشگاه اخراج میشدند و در سال 1790 زنی را در یکی از بازارهای انگلیس به مبلغ 2 شیلینگ فروختند، زیرا کلیسایی که او را پناه داده بود نتوانست مخارجش را تامین نماید. در پایان ذکر این نکته ضروری است که فارغ از اسرائیلیات در مورد زنان که ریشه در فرهنگ ژرف اسلامی ندارد؛ اسلام مرد و زن را در تدبیر شئون زندگی به وسیله اراده و کار، مساوی میداند از اینرو هر دو در تحصیلاحتیاجات زندگی و آنچه مایه قوام حیات انسانی استیکسان میباشند. زن میتواند همانند مرد مستقلاکارکند و مالک نتیجه کار و کوشش خود شود. در صدور فرمان الهی فرقی بین زن و مرد نیست مگر در احکامی که ویژه یکی از ایشان است. تحصیل علم و کسب دانش نیز از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک میباشند و هرگز دین اسلام جنس را سد راه دانش اندوزی نمیداند. در پایان نوع نگاه دینی به زن را میتوان از این سخن امام صادق (ع) دریافت که فرمود: بیشترین خیر و برکت در زنان است. منبع : زنان پرس برچسبها: [ یکشنبه 91/4/4 ] [ 6:31 عصر ] [ طهورا ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |